پنجره اي به سوي انديشه هاي عرفاني خواجه عبدالله انصاري

پير هرات قدس سره(امر به معروف و نهي از منكر)

 

پرهيز از غرور

نيكان و نيكوكاران، در راه كمال با خطر بزرگي كه غرور نام دارد، رو به رو هستند.

غرور عبارت است از صفتي كه دارنده ي آن از خود راضي است و گمان مي كند كه واقعاً حق نيكي و نيكوكاري را ادا كرده است، از آن رو به اعمال نيك خود مي بالد و براي خويشتن نسبت به ديگران مزيتي قايل مي شود.

البته عمل نيك نتيجه ي نيكو دارد و ضايع شدني نيست، ولي در برابر وظيفه اي كه به انسان در جهان زندگي محول شده و در مقابل نعمت هاي بيشماري كه در اختيارش گذاشته شده است، اعمال وي هر قدر هم از نيكي سرشار باشد درخور بزرگ شمردن نيست.

دامنه ي نيكوكتري وسيع است و حد و اندازه اي براي آن نمي توان تعيين كرد، پس انسان هر قدر كه به كار نيك بپردازد، چون عمر او محدود است، اعمال نيكش هم محدود خواهد بود و قطعاً حكم محدود را در برابر نامحدود پيدا مي كند و در اين صورت غرور جز بي خردي و كم مايه گي دلالت نمي كند. به خصوص كه نمي داند كه آنچه انجام داده است آيا به راستي مطابق با موازين نيكي هست يا نه؟

اكنون خوب است ببينيم كه پير هرات درباره ي اين موضوع چه نظري دارد و به شاگردان مكتب عرفاني خود در اين خصوص چه درسي مي دهد؟

پير هرات، غرور را به دو قسم مختلف تقسيم مي كند و سپس درباره ي آن حرف مي زند.

قسم اول: غرور كساني است كه كار نيك انجام نمي دهند و به ارتكاب گناه مي پردازند اما به فضل و رحمت بي پايان خداوند و آمرزش از طرف او متكي مي شوند.

قسم دوم: غرور اشخاصي است كه كارهاي نيك خود را به ديده ي استحسان مي نگرند و بدان سبب خويشتن را مقرب درگاه حق مي پندارند. وي گفته است: « وقت بودكي مرا در طاعت افگند، وي را از آن بد بيرون آرد يعني در غرور افگند و به عجب شود در خود وريا جويد از خلق و به آن از حد بگذرد. و وقت بودكي در شغل افگند يا در معصيت. وي را از آن نيكويي بيرون آرد، در غفلت مشغول كند و نظاره ي خود در وي دارد، كي خداوند است هر چه كند و خواهد تواند و وي را آيد.»

پير هرات درباره ي قسم دوم از اين حالت كه هر دو مانع رسيدن سالك به سر منزل كمال است، چنين مي گويد: « ايمن بودن بر هر دو غرور مكر است كه حكم او در آن نداني و عاقبت خود در آن نشناسي، بايد كه دلير نباشي كه الله تعالي گله مي كند از قومي كه دلير وار در معصيت وي مي روند و مي گويند: سيغفرلنا، اين خود ما را بيامرزد، هيچ چيز در گناه بتر ازحقير داشتن آن نيست، درحقارت آن منگر، در آن نگر كه با كه مي رود.»

و راجع به قسم اول چنين درس مي دهد: « تا از خود نپسندي خوشت نيايد و لذت نيابي، و پسند از خود شرك است، طاعت بگزار چنانك فرمان است به شرط علم و سنت، آنگاه از خود مپسند و به وي سپار و پسند خود بر روي ديو زن.»

پير هرات، درموضوع تحذير از غرور، سخنان بسيار به صيغه ي اندرز و مناجات دارد كه برخي از آن سخنان را در اينجا مي آوريم:

« چشم به خود مدار كه هر آفت كه به مردم رسيد از چشم خود رسيد. چشم بد را دواست و چشم خود را دوانيست، آدم عليه السلام را چشم بد رسيد و به توبه شفا يافت، و ابليس را چشم خود رسيد، ملعون ابد گشت.»

« الهي اي دهنده ي عطا و پوشنده ي جفا، نه پيدا كه پسند كه او را و پسنديده چرا؟ بنده بتاوي به قضا، پس گويي كه چرا؟ الهي كار پيش از آدم و حواست و عطا بيش از خوف و رجاست، اما آدمي به سبب ديدن مبتلاست، خاصه ي او آن كس است كه از سبب ديدن رهاست، اگر آسياي احوال گردان است قطب مشيت به جاست».

« الهي مگوي كه چه آورده ايد؟ كه درويشانيم؛ و مپرس كه چه كرده ايد؛ كه رسوايانيم».

« الهي آنچه تو كشتي آب ده و آنچه عبدالله كشت فرا آب ده».

« الهي همه از تو ترسند و عبدالله از خود، زيرا از تو همه نيكي آيد و از عبدالله همه بدي.»